شرفنامه
ايران زمين در طول تاريخ كهن خود همواره مهد اديبان، حكيمان، عارفان و شاعران بلند آوازه و گرانقدر بوده و تمدن آريايي چه در دوران عظمت و شكوه و چه در دوران افول و ورشكستگي فرهنگي، سياسي و اجتماعي هرگز از وجود اين نوابغ بي بهره نمانده است. اگرچه دوران ظهور و بالندگي هر يك در شرايطي كاملا متفاوت از سايرين رخ داده است ولي پايبندي به مرام و مسلك و شيوه تامل در زندگي و به تبع آن رويكرد سياسي و اجتماعي، در مورد اغلب بزرگان سازگاري چنداني با روزگار عام مردم و افق پيش روي جامعه نداشته و اگرچه نام سرسپردگي تنها با زندگي تعداد اندكي از ايشان مناسبت دارد ولي بيشتر نوابغ و بزرگان ادب اين وادي يا مصلحت انديش بوده و يا قدر قلم خويش را بيش از پرداختن به امور مردم عادي پنداشته و سلوك در باريكه زندگي روزمره اجتماع همدوره خود را اتلاف وقت دانستهاند. بويژه كه بسياري از بزرگان، يد طولايي در نگارش مجلدهاي متعدد داشته و چه بسا روزانه از خدا عمر طولانيتر براي افزودن بر مقدار نوشته هاي خويش طلب مينموده اند. مرداني نيز كه به دليل داشتن دغدغة روزگار خويش جان خود را فدا كرده اند بسيار كمتر از ديگران در داخل و خارج از مرزهاي ايران ياد شده و ميشوند. اين دفترچه نه بر آن است تا تاريخ ادب سياسي ايران را مورد نقد و بررسي قرار دهد ،چراكه نگارندة آن فاقد چنين دانايي و توانايي است، و نه قصد قدم گذاردن در راه بزرگان ادب و حكمت اين سرزمين را دارد چرا كه اين كار بسيار فراتر از عهده نگارنده است. هدف تنها بيان ملالتهاي ناشي از تفكر در حال و روز جامعه و اندوه بيپايان از نگريستن بر سير قهقرايي اين ديار كهن در قالبي منظوم بود و بس كه جسارت خدشه بر دفتر ادب نمودن را با قلمي نارسا و فكري نابسنده به جواني داد كه پس از مطالعة چندي در فلسفه، مذهب و اخلاق و سپس انديشه در لايه هاي اعتقادي و فرهنگي جامعه جز سرخوردگي و تاسف از اوضاع و احوال حاكم بر ايران بهرة چنداني نبرده بود. افسوس كه در آغاز اين راه، مشكلات خاص روزمرگي و معضلات و درگيريهاي پي درپي زندگي به سرعت اين تب حاد را به سردي كشاند ولي پس از گذشت دو سال و اندي و بويژه درپي شهادت مظلومانه جوانان بسيار در فتنه گريهاي اخير، نگارنده كمترين وظيفه و كوچكترين تعهد خود را ترغيب بزرگان به پرداختن متهورانه تر و بي پيرايه تر به مصائب و مشكلات جامعه ميديد لذا اشتياق به برداشتن قدمي كوچك در اين راه بر خجلت نارسايي و ناپختگي قلم فايق آمد. اگر اين كوشش از قلمي كوچك با كمترين ذوق و استعداد ادبي، جسارت بروز و خودنمايي مييابد قطعا بزرگان ادب و حكمت و پيشوايان نظامهاي فكري جاري در متن جامعه نيز ياراي بيان حقايق و رسوا نمودن شيادان تقدس يافته را خواهند داشت.
اين دفترچه نام شرفنامه به خود گرفته تا دست كم تمريني براي اعاده حيثيت نگارنده و افرادي با انديشة مشابه وي باشد. تعداد اندكي از منظومات پايان يافته در اين دفترچه گنجانيده شده و اميد است چنانچه عمري باقي باشد و حرفي براي گفتن موجود، شرفنامه هاي آتي نيز ايجاد شوند.
:: بازدید از این مطلب : 735
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22